profit
از چیزی بهره مند شدن،پند گرفتن،استفاده ی تجربی یا معنوی کردن ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ...
از چیزی بهره مند شدن،پند گرفتن،استفاده ی تجربی یا معنوی کردن ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ...
سود بردن بهره مند شدن ریشه گرفتن ( کلمه ) تجزیه کردن ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ...
واژگان مترادف و متضاد. معنی فيض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن انگلیسی benefit عربی مصلحة، مساعدة، ثبت، حفلة خيرية، ثنى، استفاد، أفاد، أبرئه، فائدة
حظ. [ ح َظظ ] ( ع مص ) بهره مند شدن. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). با بهره شدن. || با بخت شدن. دولتمند شدن.دولتی گشتن. بخت مند گردیدن. بختیار و بختور گشتن.
فایده بردن. بهره مند گشتن. – مستفیض کردن ؛ احسان کردن و نیکی بسیار نمودن. بذل و بخشش کردن. انعام دادن. ( ناظم الاطباء ). – || فایده رساندن. سود رساندن. بهره مند کردن. معنی مستفیض در لغتنامه معین
بهره مندی. مترادف بهره مندی: انتفاع، بهره وری، تمتع، کامیابی ، بهره برداری. متضاد بهره مندی: بی بهرگی. معنی انگلیسی: enjoyment.
بهره مند. [ ب َ رَ / رِ م َ ] (ص مرکب ) کامیاب . متمتع و دارای حظ و نصیب . (ناظم الاطباء). برخوردار. محظوظ. بهره ور. صاحب حظ.
معنی. بهرهمند. پخش صوت. معنی دارای بهره و نصیب؛ سودبرده؛ کسی که از چیزی یا کاری سود و بهره برده باشد. انگلیسی rewarded, blessed, profited by. عربی مكافأة المباركة المستفيد من قبل. ترکی ödüllendirildi, kutsandı ...
معنی واژه حض در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی ... بهره مند شدن . (دهار) (مهذب الاسماء) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). با بهره شدن . ... با سلام، معنی کلمه اشتباه درج شده، چون به نظر منبع لغتنامه دهخدا ست ...
معنی antagonize - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
بهره مند شدن از ... کلمه یا به شیوه درست تر برابر پارسی واژه، فرهنگ سره، عبارات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دانشنامه عمومی، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با ...
استفاده کردن = بهره مند شدن. مفید بودن = سودمند بودن. 🔷🔶🔹🔸. @AdabSar. 🔅پالایش زبان پارسی. 🔻استفاده = بهره برداری، کاربرد، کاربری، بکارگیری، سودجویی، بهره مندی، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری ...
اسم: بهره مند (پسر) (فارسی) (تلفظ: bahremand) (فارسی: بَهرهمند) (انگلیسی: bahremand) معنی: آن که یا آنچه بهره می برد، برخوردار، کامیاب، ( بهره، مند ( پسوند دارندگی ) )، ( در پهلوی، baand ) قابل تقسیم، قابل قسمت
- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن . تمتع بردن : لوح حافظ لوح محفوظی شود روح او از روح محظوظی شود. مولوی . و جمهور اهل قلم ازمطالعه ٔ آن محظوظ و بهره مند شوند. (تاریخ قم ص 2). - محظوظ کردن ؛ بهره مند کردن ...
- مستفیض شدن ؛ نیکی بسیار و احسان فراوان دریافتن . (ناظم الاطباء). - || سودبردن . فایده بردن . بهره مند گشتن . - مستفیض کردن ؛ احسان کردن و نیکی بسیار نمودن . بذل و بخشش کردن . انعام دادن . (ناظم الاطباء).
دانستن، بدست اوردن، جلب کردن، گذاشتن، رسیدن به، داشتن، کردن، وادار کردن، صرف کردن، دارا بودن، بهره مند شدن از، مالک بودن، باعی انجام کاری شدن، در مقابل دارا
معادل ها در دیکشنری فارسی: استفاده نفع سود منفعت فایده. مترادف و متضاد advantage merit profit reward disadvantage drawback. 1.For maximum benefit, take the pills before meals. 1. برای بیشترین میزان فایده [اثرگذاری]، قرصها را قبل از وعده ...
معنی. تمتع. پخش صوت. معنی برخوردار شدن ، بهره مند شدن . مترادف 1- استفاده، برخورداري، بهرهوري، بهرهمندي، تلذذ 2- برخوردار شدن، بهره بردن. انگلیسی fruition, tommy. عربی إثمار، تمتع، تحقيق، استمتاع، تحقق ...
بپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بهره مند شدن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
شناساندن چیزی به کسی ( گفتن یا به طریقی دیگر ) / سهم دادن / بهره مند ساختن / دادن. verb. [ obj] formal. 1 : to give ( something, such as a quality ) to a thing. ️ Her presence imparted a sense of importance to the meeting. ... [مشاهده متن کامل] انتقال دادن. در ...
1 لذت بردن. معادل ها در دیکشنری فارسی: حظ کردن مستفیض شدن لذت بردن. مترادف و متضاد appreciate love relish revel in dislike hate. to enjoy something. از چیزی لذت بردن. I really enjoyed that movie. من واقعاً از آن فیلم لذت بردم. to enjoy doing ...
بپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بهره مند شدن از به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
سهم بردن . متمتع شدن . محظوظ و بهره مند شدن : و گر دردهد یک صلای کرم عزازیل گوید نصیبی برم . سعدی (از آنندراج ). اهل معانی که سخن پرورند هر یک از این گنج نصیبی برند. خواجو. - نصیب دادن ؛ بهره دادن .
معنی. مستفیض شدن. پخش صوت. معنی فیض بُردن ، نیکی دریافت کردن . مترادف فيض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن. انگلیسی benefit. عربی مصلحة، مساعدة، ثبت، حفلة خيرية، ثنى، استفاد، أفاد، أبرئه، فائدة ...
مترادف مستفید شدن: برخوردار شدن، بهره مند شدن، منتفع گشتن، سودبردن، بهره ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع، آموزش زبان ...
سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بهره مند کردن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
لغات نزدیک بهره مند شدن. - بهره مند از مزایا. - بهره مند سازی. - بهره مند شدن. - بهره مند شدن از. - بهره مند کردن.
معنی: دارا بودن، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع، آموزش زبان ...
- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن. تمتع بردن : لوح حافظ لوح محفوظی شود روح او از روح محظوظی شود. مولوی. محظوظ گردیدن ؛ محظوظ گشتن. محظوظ شدن : و دیگر رسایل و رقاع و فصول از انواع به مطالعه ٔ همه محظوظ گشتم.
مترادف. 1- بهره ور شدن، بهره مند شدن، متمتع شدن، برخوردار شدن 2- حظ كردن، حظ بردن، لذت بردن 3- خشنود شدن. انگلیسی. prepared. عربی. مستعد، معد، مهيأ، مجهز، متحفز، مُعد. واژه. محظوظ شدن. معادل ابجد.